بازی با صداها
گل مامان سلام قربون با هوشیت برم . دیروز دو بار زدم روی لبم آآآآآآآآآآآآآ گفتم زودی یاد گرفتی حالا تا میزنیم روی لبت تو هم البته با فاصله از خودت صدای آآآآآآآآآآ در میاری . عسل مامان ولی بمیرم واسه نفست که زود بند میاد و بلند طولانی نمیتونی بگی . باهات قشنگ تمرین کردم و تا بابا شب اومد خونه بعد از سلام زود بهش گفتم چی یاد گرفتی تو هم جلوی بابا هنر نمایی کردی و دلش و بردی . نمی دونی زندگی مارو چقدر شیرین کردی . روز های آخر اسفند و کلی کار رو سرمون ریخته . مجبورم گل پاکم رو با خودمببرم به محیط های آلوده ی فروشگاه ها و ... یه روز با خاله لیلا رفتیم پاساژ تندیس خیلی شلوغ بود و محیطش ... دیگه دل من واسط کباب شد . انقدر هم که زی...
نویسنده :
منتظر
13:30